بایگانی تیر ۱۳۹۲ :: سربداران 313

سربداران 313

سربداران 313
برخی از پیامک های شما:
سلام بر سربازان مجازی ایران.من تمام دوستامو با شما اشنا میکنم تا از مطالب مفیدتون بهره مند بشوند و بدونند ماهواره چطور فرهنگمونو میگیره تلاش شما برای آگاه سازی مردم ستودنیه .به امید جهانی شدن سربداران.(مهتاب)
[7975***0936]
**********
درود خدا برشما جوانان ارزش ی نویس . وبتون واقعا روی من تاثیر گذاشته خدا اجرتون بده که چشمای منو باز نمودید و به من کمک کردید (شاکری)
[2589***0912]
**********
باعرض سلام و خسته نباشید خدمت مدیریت محترم و نویسندگان ازرشی . و با ارزوی قبولی طاعات و عبادتون . الحق وبسایت مفیدی دارید و انشالله پیروز و سربلند باشید (نادعلیپور)
[4851***0930]
**********
سلام و عرض ادب خدمت مدیریت پایگاه فرهنگی مذهبی سربداران ، وبسایت بسیارعالی و اموزنده و دشمن شکن دارید فقط خیلی دیر مطالبتون به روز میشه چرا؟(محمدی)
[5123***0936]
**********
درودخدا بر تو ای مدیریت گرامی آقای مقدسی و نویسندگان محترم خانوم سلیمانی و اقای محمدی خدا اجرتون بده چنین وبهایی در دنیای مجازی واقعا تاثیر گذار و دشمن شکن هست امیداوارم به هدفتون برسید (مرتضی ذالفقار)
[9857***0912]
**********
سلام . به نظر من وبلاگ سربداران از نظر مطالب خوبه گرافیگ هم بد نیست (موسوی)
[3695***0930]
**********
درود خدا بر شما . مطالب سربداران خوبه اما اگر به هاست تبدیل کنید و از وبلاگ بردارید و فقط روی مطالب ناب کار نکنید مثلا ویدیو اهنگ مداحی زیارت از این ها هم در وبتون قرار بدید اگر این کاروکنید هیچ فک نکنم در این دنیای مجازی چنین وبسایت وجود داشته باشه البته از روی مطالب شما میگم(حیدری)
[9189***0912]
**********
سلام علیکم . اللهم عجل لولیک الفرج .... بابا دمت گرم گل کاشته اید (حسینی)
[8659***0918]
**********
نویسندگان
پیوندها
لوگو دوستان
لوگو و بنر سربداران
سربداران313رادنبال کنید

۵۷ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

 کسی دیگر از آقای بروجردی در مقام نصیحت نقل می­کرد:

که در اطراف استان لرستان که سر گردنه ها اموال مردم را به غارت می­گرفتند، 

در حالی که اموال یک قافله را غارت کردند 

وقتی خواستند اموال دزدی را تقسیم کنند دیدند که یک بغچه­ای بسته است که داخل آن را باز کردند

 و ورقه­ای نوشته شده بود بسم الله الرحمن الرحیمرئیس رو به آنها کرد و گفت ما دزد مال هستیم

 دزد عقیده نیستیم اگر من این بغچه را از این می­گرفتم اعتقادش نسبت به این کلمه از بین می­رفت

 ما دزد مال هستیم دزد عقیده نیستیم.آقای بروجردی فرموده بودند:

 رئیس این دزدها روی کرد به متصدی مال­ها گفت: بروید اعلام کنید صاحب بغچه بیاید.

 رفتند اعلام کردند و صاحب بغچه راکه پیرزنی بود آوردند.

 و رئیس روی کرد به صاحب بغچه که این بسم الله الرحمن الرحیم را چرا نوشته ای؟ پیرزن گفت:

به ما گفته بودند که اگر بسم الله الرحمن الرحیم بنویسید مالتان حفظ می­شود اما حالا که نشد.

رئیس دزدان گفت: نه درست گفتند مال شما حفظ شد بردار بغچه را ببر همه به رئیس اعتراض کردند که ما در دل شب به 

چه سختی حمله می­کنیم تا چیزی گیر بیاوریم آنوقت تو به راحتی بذل و بخشش می­کنی؟


۱ نظر ۳۱ تیر ۹۲ ، ۲۳:۳۸
کـــمیل

اگر صادقانه و با محبتی قلبی و دلسوزانه انجام نشه ؛

اگر مودبانه  و  از راه درستش و از طریق اهلش انجام نشه ...

حتی اگر همه ی اینها باشه ولی با ظرافت خاص خودش انجام نشه،

درست برعکسش نتیجه میده و میشه :

نهی از معروف و امر به منکر ...

بقول بزرگی که میگفت : امر به معروف و نهی از منکر  اینقدر مهم و ظریفه که گاهی دو امام دست در دست هم میدن تا 

وضوی پیرمردی رو اصلاح کنند ...

رفعت و عظمت مقام حضرت موسی علیه السلام بر همه آشکاره ؛ ولی آیا  کسی هست که " داستان موسی و شبان " 

اش رو نشنیده باشه ...

۱ نظر ۳۱ تیر ۹۲ ، ۲۱:۲۶
کـــمیل

حق با مشتری ست ...

کدام حق ؟

حق ضرر کردن !

وقتی فروشنده جنسی رو که ارزون 

خریده به بهونه اینکه الان گرون شده ؛ گرون میفروشه

وقتی جنسی رو که الان قیمتش پایین اومده رو به قیمت بالاتر و اینکه خرید قبله گرون تر میفروشه ...

بله ،همیشه حق با مشتریست ...

فقط تو نپرس کدام حق !

۰ نظر ۳۰ تیر ۹۲ ، ۰۰:۴۷
کـــمیل

مسئولیت زاده ی توانایی نیست،

زاده ی آگاهی است و زاده ی انسان بودن .

۰ نظر ۳۰ تیر ۹۲ ، ۰۰:۴۶
کـــمیل

دیروز بهشت را به گندم فروختیم؛

مراقب باشیم امروز آن را به تکه نانی نفروشیم .

میدانید فرصت دیگری نداریم ؟

۰ نظر ۳۰ تیر ۹۲ ، ۰۰:۴۴
کـــمیل

به آتوسا دختر کورش گفتند : مردی پنج پسرش در راه ایران شهید شده اند او اکنون در رنج و سختی به سر می برد و هر 

کمکی به او می شود نمی پذیرد دختر فرمانروای ایران با چند بانوی دیگر به دیدار آن مرد رفت خانه ایی بی رنگ و رو ، که 

گویی توفانی بر آن وزیده است پیرمردی که در انتهای خانه بر صندلی چوبی نشسته است پیش می آید و می گوید خوش 

آمدید.آتوسا می گوید شنیده ام پنج فرزندت را در جنگ از دست داده ای ؟ و آن مرد می گوید همسرم هم از غم آنها از 

دنیا رفت . آتوسا می گوید می دانم هیچ کمکی نمی تواند جای آنچه را که از دست داده ای بگیرد اما خوشحال می شویم 

کاری انجام دهیم که از رنج و اندوهت بکاهد . 
پیرمرد بی درنگ می گوید اجازه دهید به سربازان ایران در باختر کشور 

بپیوندم . 
می خواهم برای ایران فدا شوم . آتوسا چشم هایش خیس اشک می شود و به همراهانش می گوید در وجود 

این مرد لشکری دیگر می بینم .
دو ماه بعد به آتوسا خبر می دهند آن پیر مرد مو سفید هم جانش را برای میهن از دست 

داد . 
آتوسا چنان گریست که چشمانش سرخ شده بود . او می گفت مردان برآزنده ایی همچون او هیچگاه کشته نمی 

شوند آنها آموزگاران ما هستند . 

 



تا خون ایرانی هست در تنم 

پای بیگانه قطع است از وطنم


۲ نظر ۲۹ تیر ۹۲ ، ۰۱:۵۸
کـــمیل

چقـــــــــدر زیبـــا...

بهش گفت پول برای طــــــلا، فعـــــــلا ندارم؛ عـــــــوضش

قــــــــول میدم هر سال بیارمت طلائیـــ ه !...

۱ نظر ۲۷ تیر ۹۲ ، ۱۳:۳۵
کـــمیل
من خوب می‌دانم بدم اما دوباره آمدم

خاکیِ راه مشهدم پس سر به راهم یا رضا !


برگرفته از :   http://hazratemoslem.blogfa.com/
۰ نظر ۲۷ تیر ۹۲ ، ۱۳:۲۱
کـــمیل

یه باری از امروز رو دوشته

که واسش یه عمری زمین میخوری

همه منتظر تا ببینن کجا

تو از جاده ی عشق دل میبری...

۳ نظر ۲۶ تیر ۹۲ ، ۱۴:۳۱
کـــمیل

یا صاحب الزمان (عج)

آخرالزمان شده؛ دنیا پر از جنایت شده

اینجا بدن های مسلمانان را تیکه تیکه میکنند

اینجا جلوی چشمان دختربچه سه ساله پدر و مادرشو

به رگبار می بندند...

دیگه صبرمون لبریز شده

العجل العجل یا صاحب الزمان...

۲ نظر ۲۶ تیر ۹۲ ، ۱۴:۱۴
کـــمیل