حلال های حرامی که از هُرهُری بودن وجود گرفته اند
لقمه ی حلال بردن، سر سفره ی زن و بچه سخت ترین کار و مهم ترین وظیفه پدر خانواده است ، بی توجهی بعضی از پدرها به لقمه حلال حیرت آدمی رو به دنبال داره و یک پرسش، برای کی و برای چی ؟
پدری که تمام دوران جوونیش و روپا بودنش رو صرف پول درآوردن برای بچه هاش کرده و اصلن توجهی به پاک بودن این پول نداشته وقتی به دوران پیری و افتادگی میرسه به راحتی سر از آسایشگاه سالمندان در میاره! البته اگر با این وضع خفت بار زندگی اش سر از دوران پیری در بیاره و حق هم همینِ و اگر غیر از این بشه باید شک کرد ، بچه ای که وجودش با لقمه های ناپاک انباشته شده نه قدرت پندپذیری داره و نه سخن حق رو می پذیره پس نباید از چنین رفتار زننده ای نسبت به والدینش متعجب شد.
از لوازم مطلب بالا در امان نبودن سایر افراد جامعه از دست چنین شخصیتی هست ، وقتی کسی نسبت به نزدیکان خودش هیچ گونه رفتار محبت آمیز و مسئولیت پذیرانه ای نداره چطور میشه انتظار داشت که نسبت به جامعه رفتار همگرا و مناسبی داشته باشه؟
وقتی صحبت از لقمه ی حلال و حرام میشه ، ذهن افراد سریع به سمت دزدی ، قاچاق فروشی ، ربا ، کم فروشی و رشوه میره. هر چند باید به این افراد حق داد و صد البته که موارد بالا جز مظاهر و بدترین نوع درآمدها از زیر مجموعه لقمه ی حرام می باشند اما باید توجه داشت افراد در هر شغل و حرفه ای در معرض اختلاط با لقمه ی حرام هستند ، از رفتگر محله تا رئیس جمهور ...
از تاکسی داری بگیر که تو ماشینش تاکسیمتر نصب شده ولی استفاده نمی کنه و با 100 تومن ها و 200 تومن های اضافی آخر شب کل درآمدش رو جمع میزنه ، تا شیرینی فروشی که وزن شیرینی و جعبه شیرینی رو با یه قیمت محاسبه می کنه و تا فروشنده های لب تاب و تلبت و موبایل که برای رسیدن به سود n تایی، تا تَقی به توقی می خوره کرکره های مغازه اشون رو می کشن پایین و توش میشنن و روزنامه به دست و بی توجه به مردم داخل پاساژ کاری جز خندیدن ندارن! و فکر می کنن دنیا به اندازه مغازه و فکر اونها کوچیک و حتی کارمندی که دقیقه های بسیاری رو برای خوردن چایی های متعدد صرف می کنه و در انتهای ماه به ازای تمام ساعاتی که تو اداره بوده حقوق دریافت می کنه تا وزیر ، استاندار ، فرماندار و بخشداری که با علم به ضعیف بودن و توانمند نبودنش برای انجام دادن وظایف سنگین شغل های اینچنینی فقط و فقط از روی جَوزدگی و احسنت های این و اون تکالیف این شغل رو می پذیره ولی موقع انجام دادن و عمل کردن و نوشتشون دچار مشکل میشه و بدون اینکه استعفا بده به خاطر انجام ندادن تکالیف و وظایفش حقوق دریافت می کنه ...
مثال زدن و شاهد آوردن برای لقمه های حرامی که بدون توجه ، و به خاطر هُرهُری بودن دینداریمون وارد سفره خانوادگی ما میشه و من تاحدودی به اونها اشاره کردم و هرکس با توجه به شغل و جایگاهش با زوایای پنهان و آشکار دیگه ای از این قسم حتمن آشنا هست و اشاره کردن به اون خالی از لطف نخواهد بود برای تنبه شخصی ، بسیار آسیب زا و غیر قابل تحمل برای یک جامعه داعیه دار دینداری است.
لقمه ی حرام که منجر به عدم استجابت دعا و حتی قبولی عبادات میشه باید بیشتر از این ها مورد توجه ی پدرهای خانواده مسلمان قرار بگیره ، تبیین و توجه دادن به جزئیات برای بدست آوردن لقمه حلال و شبهه ناک نبودن درآمد با مال حرام سیر رسیدن به یک توسعه اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی و اقتصادی همگون رو بسیار سریع تر فراهم می کنه فردی که بدون مطالعه و علم کافی تدریس فلان درس رو می پذیره و از عهده ارائه مطالب بر نمیاد و فقط اسم استادی رو یدک میکشه تا بازیکن فوتبالی که بدون توجه به تیمش و صرف قرارداد بستن با تیم و خیال راحت در مورد حقوق ماهیانه اش فقط به فکر شکم و تفریحاتش باشه تا سر دفتران ازدواج و اسناد که بدون توجه به قانون نسبت به ثبت منگوله ها! اقدام می کنند همه و همه دست در دست هم میدهند تا جامعه رو به سمت دره ای به نام لقمه حرام هل بدهند و لوازم این لقمه که سقوط دینی ، فرهنگی و اجتماعی در دنیا و ذلت ، خواری ، شرمندگی و عذاب در آخرت رو به دنبال داره و بالعکس ثمره ی لقمه حلال تعالی در دنیا و آخرت خواهد بود.
منبع:کامنت
ودرنظرات به ما خبر دهید تا شما را لینک کنیم
یاعلی