منتظران دروغین چه کسانی هستند؟ :: سربداران 313

سربداران 313

سربداران 313
برخی از پیامک های شما:
سلام بر سربازان مجازی ایران.من تمام دوستامو با شما اشنا میکنم تا از مطالب مفیدتون بهره مند بشوند و بدونند ماهواره چطور فرهنگمونو میگیره تلاش شما برای آگاه سازی مردم ستودنیه .به امید جهانی شدن سربداران.(مهتاب)
[7975***0936]
**********
درود خدا برشما جوانان ارزش ی نویس . وبتون واقعا روی من تاثیر گذاشته خدا اجرتون بده که چشمای منو باز نمودید و به من کمک کردید (شاکری)
[2589***0912]
**********
باعرض سلام و خسته نباشید خدمت مدیریت محترم و نویسندگان ازرشی . و با ارزوی قبولی طاعات و عبادتون . الحق وبسایت مفیدی دارید و انشالله پیروز و سربلند باشید (نادعلیپور)
[4851***0930]
**********
سلام و عرض ادب خدمت مدیریت پایگاه فرهنگی مذهبی سربداران ، وبسایت بسیارعالی و اموزنده و دشمن شکن دارید فقط خیلی دیر مطالبتون به روز میشه چرا؟(محمدی)
[5123***0936]
**********
درودخدا بر تو ای مدیریت گرامی آقای مقدسی و نویسندگان محترم خانوم سلیمانی و اقای محمدی خدا اجرتون بده چنین وبهایی در دنیای مجازی واقعا تاثیر گذار و دشمن شکن هست امیداوارم به هدفتون برسید (مرتضی ذالفقار)
[9857***0912]
**********
سلام . به نظر من وبلاگ سربداران از نظر مطالب خوبه گرافیگ هم بد نیست (موسوی)
[3695***0930]
**********
درود خدا بر شما . مطالب سربداران خوبه اما اگر به هاست تبدیل کنید و از وبلاگ بردارید و فقط روی مطالب ناب کار نکنید مثلا ویدیو اهنگ مداحی زیارت از این ها هم در وبتون قرار بدید اگر این کاروکنید هیچ فک نکنم در این دنیای مجازی چنین وبسایت وجود داشته باشه البته از روی مطالب شما میگم(حیدری)
[9189***0912]
**********
سلام علیکم . اللهم عجل لولیک الفرج .... بابا دمت گرم گل کاشته اید (حسینی)
[8659***0918]
**********
نویسندگان
پیوندها
لوگو دوستان
لوگو و بنر سربداران
سربداران313رادنبال کنید

منتظران دروغین چه کسانی هستند؟

جمعه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۳، ۰۱:۵۰ ب.ظ

 اشاره:
تحلیل و بررسی برخورد یهودیان با پیامبر اسلام(ص) که در قرآن کریم نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته است، بسیار درس آموز بوده و می‌تواند ما را با شیوه‌های تبلیغاتی آن‌ها که حتی امروز هم در بسیاری از رسانه‌های نوشتاری، دیداری و شنیداری وابسته به یهود، در برخورد با جهان اسلام مورد استفاده قرار می‌گیرد آشنا سازد. با توجه به آنچه گفته شد، در این مقاله پس از بررسی علت هجرت یهود به جزیرةالعرب و تحلیل این موضوع که یهودیان چگونه پس از سال‌ها انتظار بعثت بر اکرم(ص) به انکار او پرداختند، شیوه‌های برخورد یهودیان جزیرةالعرب با پیامبر اکرم (ص) و مسلمانان تبیین شده است.
• هجرت یهود به جزیرةالعرب
دربارة پیشینه و علت کوچ یهودیان به مناطقی از جزیرةالعرب نظرات گوناگونی وجود دارد. ابوالفرج اصفهانی که صفحاتی از کتاب الأغانی خود را به یهودیان و اشعار آنان اختصاص داده، معتقد است حضور یهود در حجاز به دوران حضرت موسی(ع) مربوط است. وی تفصیل این مطلب را این‌گونه آورده است که:
ساکنان اولیة حجاز گروهی به نام عمالیق بودند که به مردم ستم می‌کردند. موسی(ع) لشکری از بنی‌اسرائیل را به جنگ آنان فرستاد و فرمود کسی از آنان را زنده نگذارید. لشکر بنی‌اسرائیل به حجاز آمده با کشتن همة آنان به پیروزی رسیدند. در این میان تنها فرزند حاکم را به جهت زیبایی‌اش نکشتند و با خود بردند. چون به شام بازگشتند، موسی(ع) وفات کرده بود و بنی‌اسرائیل به این لشکریان اعتراض کردند که چرا یک نفر را زنده آورده و از فرمان سرپیچی کرده‌اید. لذا از ورود آنان به وطنشان جلوگیری کردند. لشکریان که چنین دیدند گفتند به حجاز برمی‌گردیم و در محل گروهی که با ایشان جنگیدیم سکونت می‌کنیم. پس به اطراف یثرب آمدند و در آنجا مسکن گزیدند. آن‌گاه که رومیان بر شام غلبه کرده، بنی‌اسرائیل را قلع و قمع کردند، بنی‌نضیر و بنی‌قریظه و بنی‌بهدل از شام گریخته، نزد دوستان هم‌کیش خود در حجاز آمدند و در آنجا ساکن شدند.1
با آن که این داستان در منابع تا حدودی شهرت یافته2 سهیلی آن را نپذیرفته و آن را با عمر حضرت موسی(ع) نامتناسب می‌داند.3 یکی از نویسندگان معاصر نیز با اشاره به این گزارش می‌نویسد: تاریخ ورود اولین گروه از یهودیان به حجاز آمیخته با افسانه است. 4البته در این گزارش مطالبی هست که می‌تواند تردیدی ایجاد کند؛ این که پیامبر خدا بر کشتن همة افراد تأکید کند یا وقتی یک نفر زنده می‌ماند مؤمنان بنی‌اسرائیل اعتراض می‌کنند؛ بی‌شباهت به افسانه نیست.
عامل دیگری که برای مهاجرت یهودیان به جزیره عربی ذکر شده، غلبة رومیان به شام و ویرانی معبد و کشتار آنان است. این موضوع در بخش دوم گزارش ابوالفرج آمده ولی به زمان آن اشاره نشده است. بلاذری و طبری می‌گویند وقتی بختنّصر به بیت‌المقدس حمله کرد بنی‌اسرائیل به حجاز کوچ کرد برخی هم زمان حملة رومیان را سال هفتاد میلادی ذکر کرده‌اند.
در منابع اسلامی علت دیگری برای کوچ یهودیان ذکر شده و آن، آگاهی یهود از ظهور پیامبر آخرالزمان در این نقطه است. ابوبصیر از امام صادق(ع) روایت می‌کند:
یهود در کتاب‌های خود خوانده بودند که محل هجرت محمد(ص) میان دو کوه عیر و احد است. پس در جست‌وجوی این دو کوه راه افتادند تا این که آن‌ها را یافته در کنارش ساکن شدند.5
این روایت با توجه به آیة 89 سورة بقره که می‌فرماید:
یهودیان هنگام درگیری با عرب وعدة پیروزی خود به همراه پیامبر موعود را می‌دادند.
می‌تواند دلیل قابل توجهی برای کوچ یهود به این منطقه باشد. علاوه بر این، آیات زیادی از قرآن به شناخت یهود نسبت به پیامبر اشاره دارد.6
• انکار پس از انتظار
یکی از اقدام‌های یهود پس از بعثت رسول خدا(ص)، انکار گفته‌های پیشین خود مبنی بر پیشگویی ظهور پیامبر آخرالزمان بود. در این مطلب جای تردید نیست که قوم یهود، مدتی طولانی پیش از ظهور اسلام، منتظر پیامبری بودند که نشانه‌های آن مطابق فردی بود که در میان قریش به رسالت مبعوث شد لیکن جهودان به دلایلی او را پیامبر موعود خود ندانستند و گفتند کسی که ما می‌گفتیم، محمد(ص) نیست. دلیل اصلی انکار، اسماعیلی بودن حضرت محمد(ص) بود در حالی که یهودیان انتظار پیامبر از نسل اسحاق را داشتند. به دیگر سخن، آنان بر این گمان بودند که پیامبر موعود از بنی‌اسرائیل خواهد بود در حالی که رسول گرامی اسلام(ص) از قوم عرب ظاهر شد. حسادت یهود ـ که در برخی آیات قرآن هم به آن اشاره شده ـ ناشی از همین موضوع و اصل نژادپرستی آنان است. مورخان هم گفته‌اند: وقتی بحیرا، راهب مسیحی، رسول خدا(ص) را در کودکی شناخت، ابوطالب را از ادامه سفر به شام منع کرد و گفت:
او را از یهود برحذر دار چون او عرب است و یهود می‌خواهد پیامبر موعود از بنی‌اسرائیل باشد و به او حسادت می‌کند.7
گزارش‌های دیگری از نقشة ترور پیامبر در کودکی یا نوجوانی به دست یهودیان هست که چندان نمی‌توان به آن‌ها اعتماد کرد، چون در این روایت‌ها مطالبی هست که به افسانه بیشتر شباهت دارد.8
از انکار و مقابلة یهودیان نسبت به پیامبر خدا(ص)، پیش از هجرت گزارشی در دست نیست. به نظر می‌رسد تا زمانی که آن حضرت در مکه بوده و یهود مدینه رقیبی نداشتند رد و اثباتی از سوی آنان نسبت به رسالت ایشان وجود نداشته است. اما هنگامی که اسلام به مدینه آمد و یهودیان موقعیت خود را در خطر دیدند و از طرفی بنای پیروی از پیامبر خدا را نداشتند، دست به اقدام‌های تخریبی و سپس نظامی زدند. ابن‌اسحاق آغاز دشمنی اسلام از قبایل یهودی و یهودیان انصار را نام برده است.9
با آن که قوم یهود به خصوص علمای آنان، پیامبر آخرالزمان را همچون فرزندان خود می‌شناختند.10 و از صفات و نشانه‌های او آگاه بودند، آن حضرت را انکار کردند و گفتند او کسی نیست که ما در انتظارش بوده‌ایم. گزارش‌های زیر که در منابع تاریخی و تفسیری آمده است نشان این مطلب است که جهودان تصمیم داشتند از پیروی رسول خدا(ص) سر باز زنند و از طرفی گفته‌های قبلی خود را به گونه‌ای توجیه کنند:
1. ابن اسحاق از صفیه دختر حُیی بن اخطب که پس از نبرد خیبر به اسارت در آمد و با پیامبر ازدواج کرد، روایت کرده است که:
وقتی رسول خدا به مدینه هجرت کرد و در قبا مسکن گزید پدر و عمویم سپیده‌دم یک روز نزد آن حضرت رفتند و غروب روز بعد، با خستگی زیادی برگشتند. طبق معمول به سوی آنان دویدم ولی به من، که از فرزندان دیگر خود بیشتر دوستم می‌داشتند، توجهی نکردند، چون در اندوه بزرگی فرو رفته بودند. عمویم ابویاسر به پدرم گفت: آیا او [رسول خدا] همان است [که ما انتظارش را می‌کشیدیم]؟ پدرم گفت: آری،‌ به خدا قسم. عمویم گفت آیا او را شناختی و تطبیق کردی؟ گفت: آری، ابویاسر گفت پس چه خواهی کرد و در دلت چه می‌گذرد؟ پدرم گفت: به خدا قسم تا زنده باشم با او دشمنی خواهم کرد.11
ابن اسحاق در جای دیگری گفته است:
حیی و برادرش ابویاسر حسودترین یهودیان نسبت به عرب بودند، چون خداوند پیامبر را از میان این گروه برگزید. این دو نفر تا آنجا که می‌توانستند برای دور کردن مردم از اسلام تلاش می‌کردند. آیة 109 سورة بقره12 هم دربارة آنان نازل شد.13
2. مورخان و مفسران به نقل از ابن عباس آورده‌اند که یهود، پیش از اسلام به اوس و خزرج می‌گفتند به واسطة پیامبر بر شما غلبه خواهیم کرد.14 اما پس از مبعوث شدن آن حضرت سخن خود را انکار کردند. معاذ بن جبل و بشر بن براء به آنان گفتند تقوا پیشه کنید و اسلام آورید چون خود شما در زمانی که ما مشرک بودیم محمد(ص) را برای ما وصف می‌کردید و می‌گفتید مبعوث خواهد شد و به واسطة او بر ما پیروز خواهید شد. سلام بن مشکم یهودی گفت: کسی که از او سخن می‌گفتیم محمد(ص) نیست و چیزی که برای ما شناخته شده باشد، نیاورده است.15 در اینجا آیة 89 سورة بقره نازل شد که می‌فرماید:
هنگامی که برای یهودیان کتابی از سوی خدا آمد، آنچه را نزد ایشان بود [پیشگویی‌های تورات] تصدیق کرد. و خود آنان هم به واسطة پیامبر، بر کافران (اوس و خزرج) طلب پیروزی می‌کردند. اما به آنچه می‌شناختند کفر ورزیدند. پس لعنت خدا بر کافران باد.16
3. در گزارش دیگری از برخی انصار نقل شده است که:
آنچه باعث اسلام آوردن ما شد ـ علاوه بر هدایت و رحمت الهی ـ این بود که پیوسته میان ما که مشرک بودیم با یهود اهل کتاب نزاع وجود داشت. وقتی آنان ازما ناراحت می‌شدند می‌گفتند: به زودی پیامبری مبعوث خواهد شد و ما همراه او با شما خواهیم جنگید و شما را چون قوم عاد و ارم خواهیم کشت. ما این سخن را فراوان از یهودیان می‌شنیدیم؛ اما همین که رسول خدا(ص) برانگیخته شد و ما به او ایمان آوردیم، آنان کافر شدند. پس دربارة ما و آنان آیه 89 سوره بقره نازل شد.17
4. سلمه بن سلامه انصاری گوید:
پیش از اسلام، در همسایگی ما، یکی از یهودیان زندگی می‌کرد. روزی در مقابل افراد قبیلة ما ایستاد و از قیامت و برانگیخته شدن و محاسبة الهی و بهشت و جهنم سخن گفت. مخاطبان او که مشرک و بت‌پرست بودند و زندگی پس از مرگ را قبول نداشتند از گفتة او تعجب کردند و پس از پرسش و پاسخ از او، گفتند نشانة حرف تو چیست؟ یهودی گفت: پیامبری که در این سرزمین مبعوث می‌شود (و به سمت مکه اشاره کرد). گفتند کی می‌آید؟ او به من که کوچک‌تر از بقیه بودم اشاره کرد و گفت: اگر این زنده بماند او را درک خواهد کرد. سلمه گوید آن‌گاه که رسول خدا(ص) مبعوث شد ما به او ایمان آوردیم و آن یهودی که هنوز زنده بود از روی کینه و حسد ایمان نیاورد. گفتیم وای بر تو! آیا تو نبودی که آن سخنان را می‌گفتی؟ گفت بله ولی این، کسی نیست که من می‌گفتم.18
5. دربارة اسلام آوردن برخی از بنی قریظه گفته شده است:
اندکی پیش از اسلام، شخصی به نام ابن هیبان از شام نزد این قبیله آمد. مقام او به اندازه‌ای بود که به واسطة او استقسا می‌کردند و باران می‌بارید. وی پیش از مرگ خود به یهودیان گفت: «آیا می‌دانید چرا از سرزمین حاصل‌خیز، به زمین خشک آمدم؟» گفتند خود آگاه‌تری. گفت: «به این جا آمدم تا ظهور پیامبری را ببینم که زمانش نزدیک است و به این آبادی هجرت می‌کند. امید داشتم مبعوث شود و از او پیروی کنم. اکنون زمان او نزدیک است، مبادا دیگران در ایمان آوردن بر شما سبقت جویند...» هنگام نبرد بنی‌قریظه، سه نفر از خاندان سعیه که کم‌سن بودند به دوستان خود گفتند: «به خدا قسم این همان پیامبر است که ابن‌هیبان می‌گفت.» یهودیان گفتند او نیست. این سه نفر گفتند: «چرا به خدا قسم هموست، با همان نشانه ها و صفات.» آن‌گاه از قلعه‌ها پایین آمده اسلام آوردند.19
علامه جعفر مرتضی با تردید در این خبر می‌نویسد:
«ابن هیبان پیش از بعثت رسول اکرم یعنی حدود هجده سال پیش از نبرد بنی‌قریظه برده است و اگر این روایت درست باشد،باید فرزندان سعیه در آن زمان دست کم ده سال داشته باشند تا به اهمیت کلام او پی ببرند. پس سن آنان در هنگام نبرد بنی قریضه  نزدیک سی سال خواهد شد و حال آن که در روایت، نوجوان یاد شده‌اند.»
ازاشکالی که این محقق کرده گریزی نیست مگر این که تعبیرهای «فتیه، شباب و احداث» در این گزارش را بر سنین سی تا چهل درست بدانیم.
ادامه دارد...

پی‌نوشت‌ها:
1. الأغانی،‌ ج22،‌ص343.
2. سفر خروج، 17/9؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص100؛ الأعلاق النفسیه، ص64؛ وفاء الوفا، ج1،‌ص159.
3. الروض الأنف، ج4، ص290.
4. محمد(ص) و الیهود، ص60.
5. الروضة من الکافی، ‌ص309؛ مجمع البیان، ج1، ص310؛ در وفاءالوفا، ج1، ص157 و 160 نیز گزارشی در این باره آمده است.
6. برای نمونه ر.ک: بقره(2) آیه 146، انعام(6) آیه 20 و اعراف (7) آیه 157.
7. الطبقات الکبری، ج1، ص123. البته این در صورتی است که اصل داستان بحیرا را بپذیریم اما برخی از محققان، این داستان را نادرست می‌دانند. «نقد و بررسی منابع سیره نبوی، ص313».
8. الطبقات الکبری، ج1، ص91و 123.
9. سیره ابن هشام، ج1، ص513.
10. در دو آیه از قرآن این جمله تکرار شده است که «اهل کتاب، پیامبر را همچون فرزندان خود می‌شناسند» یعنی با توجه به پیشگویی‌های کتب پیشین، خصوصیات آن حضرت برای آنان به خوبی روشن است «آیة 146 بقره و 20 انعام».
11. سیرة ابن هشام، ‌ج1، ص519.
12. ودّ کثیر من أهل الکتب لو یردّونکم من بعد إیمانکم کفّاراً حسداً من عند أنفسهم من بعد ما تبیّن لهم الحقّ؛ بسیاری از اهل کتاب از روی حسادتی که دارند دوست دارند شما را از ایمان به کفر بازگردانند با آنکه حق برایشان روشن است.
13. سیرة ابن هشام، ج1، ص548؛ مجمع‌البیان، ص353؛ التفسیر الکبیر، ج1، ص646.
14. سیوطی نقل کرده که یهودیان این گونه دعا می‌کردند: خدایا تو را به حق محمد(ص) بری که به ما وعده داده‌ای در آخرالزمان برای ما بفرستی ما را بر این گروه پیروز کن «درالمنثور، ج1، ص196».
15. همین شخص، بارها به رسالت پیامبر اکرم(ص) اعتراف کرده است، برای نمونه به المغازی، ج1، ص368 مراجعه شود.
16. و لمّا جاء هم کتب من عند الله مصدق لما معهم و کانوا من قبل یستفتحون علی الّذین کفروا فلمّا جاءهم ما عرفوا کفروا به فلعنة الله علی الکافرین. «سیرة ابن هشام، ج1، ص547؛ التبیان، ج1، ص365؛ درالمنثور، ج1، ص196».
17. سیرة ابن هشام، ج1، ص211؛ جامع البیان، ج1، ص578.
18. سیرة ابن هشام، ج1، ص212؛ مسند احمد ج3، ص467؛ درالمنثور، ج1، ص197.
19. سیره ابن هشام، ج1، ص213.
ماهنامه موعود شماره 68

۹۳/۰۶/۲۸
کـــمیل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی