حضرت فاطمه (سلام الله علیها) رابط میان سلسله رسالت و امامت

هر کس در اقیانوس معرفت بانوی بزرگ اسلام، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) وارد شود، به اندازه شناخت خود گوهر و در خواهد یافت.

ایشان بنا به فرموده رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) خطاب به حضرت علی (علیه السلام)، هم انسان کاملی بود و هم کاملاً انسان بود و هر دوی این واژگان، معانی بسیاری در خود نهفته است.

یکی از مفسران بزرگ اهل سنت در کتاب خود بیان می‌کند که وقتی به آیه تطهیر می‌رسد، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را سلسله جنبان و محور این آیه می‌یابد و دلیلش را بیان می‌کند که ایشان شالوده تداوم امامت پس از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) هستند.

ابن سینا این دانشمند بزرگ، با آن همه قدرت علمی، اعتراف می‌کند که در تفسیر دو خط ابتدایی خطبه فدکیه حضرت زهرا (سلام الله علیها) مبنی بر توصیف خداشناسی عاجز مانده است.

در روایتی از حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) به نقل از امام حسن مجتبی در منابع اهل سنت، ایشان به فاطمه (سلام الله علیها) می‌فرمایند، دخترم، دختر رسول خدا بودن، همسر علی بودن و مادر حسنین بودن برای تو در قیامت امتیازی محسوب نمی‌‍شود و برای این کار خدا را بندگی کن و دلیل بزرگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نیز همین مسئله بود : مارکس، موسس حزب مارکسیسم می‌گوید وقتی به پیامبر اسلام رسیدم، دیدم نمی‌توان از آن گذشت و باید آن را برای جامعه بشری شرح دهم و هرکس به میزان بندگی خداوند عزت می‌یابد، کما اینکه ما در پایان نماز نیز می‌گوییم عبده و رسوله، یعنی اگر رسول هم باشی باید بنده خداوند باشی و حضرت زهرا نیز اینگونه بود.

بنا به گفته حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، اگر می‌خواهیم بدانیم اشهد ان لااله الالله در وجودمان نهادینه شده است یا نه، و بدانیم ظاهر و باطنمان یکی هست یا خیر، باید اخلاص خود را بسنجیم و اخلاص نیز یعنی صاف بودن و پاک شدن غیر از هر چیزی بجز خداوند و در این صورت است که میزان اخلاص ما نشان داده می‌شود.

ما امروز عزادار دو چیز هستیم، اول اینکه عزادار از دست دادن این بانوی بزرگ به دست جامعه‌ای هستیم که اگر او را می‌شناختند خداوند را شناخته بودند و اگر معرفت ایشان را درک می‌کردند، به معرفت شناسی خداوند دست یافته بودند و مصیبت دوم این است که هنوز آنچنان که باید و شاید ایشان و بزرگی او را درک نکرده‌ایم و نشناخته‌ایم کسی که خالص شده بود برای خداوند و سر سلسله رسالت آسمانی و امامت بود.

در حوزه بندگی و شایستگی بنده بودن، ایشان حسنین را در خانه درس می‌آموخت و این الگویی باید باشد برای زنان ما و مادران جامعه ما تا بجای وقت گذرانی، به فرزندان خود روزانه چند لحظه درس خداشناسی و دین بدهیم، ایشان به این فرزندان فرمود سه الگو در بندگی وجود دارد، در حالت اول با خداوند داد و ستد می‌کنیم، می شود عبادتی کرد، واجبات را انجام داد، از محرمات دوری کرد و در قبالش بهشت را از خداوند خرید، چیزی داده شده و چیزی گرفته شده است و این شاید چندان لذت بخش نباشد.

: در الگوی دوم عبادت، برخی برای اینکه قدرت خداوند را بیازمایند، کاری را انجام می‌دهند می‌گویند بگذار امتحان کنیم و اینکه می گویند خداوند اگر فلان کار را انجام دهی کمکت کرده، بی نیازت می‌کند صحیح است یا خیر، این بدترین نوع بندگی ست و در واقع موجب شکست خواهد بود.

این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: در الگوی سوم ایشان بیان داشتند که می‌توان خدا را برای خود خداوند بندگی کرد و این لذتش بیشتر است و ایمانی که داری به تو ارامش خواهد داد و این بهترین نوع بندگی است پس نه تنها بندگی خداوند را کردن، بلکه چگونه بندگی کردن نیز مهم است.