شاخص هاى دیندارى درزمان غیبت امام زمان(عج) :: سربداران 313

سربداران 313

سربداران 313
برخی از پیامک های شما:
سلام بر سربازان مجازی ایران.من تمام دوستامو با شما اشنا میکنم تا از مطالب مفیدتون بهره مند بشوند و بدونند ماهواره چطور فرهنگمونو میگیره تلاش شما برای آگاه سازی مردم ستودنیه .به امید جهانی شدن سربداران.(مهتاب)
[7975***0936]
**********
درود خدا برشما جوانان ارزش ی نویس . وبتون واقعا روی من تاثیر گذاشته خدا اجرتون بده که چشمای منو باز نمودید و به من کمک کردید (شاکری)
[2589***0912]
**********
باعرض سلام و خسته نباشید خدمت مدیریت محترم و نویسندگان ازرشی . و با ارزوی قبولی طاعات و عبادتون . الحق وبسایت مفیدی دارید و انشالله پیروز و سربلند باشید (نادعلیپور)
[4851***0930]
**********
سلام و عرض ادب خدمت مدیریت پایگاه فرهنگی مذهبی سربداران ، وبسایت بسیارعالی و اموزنده و دشمن شکن دارید فقط خیلی دیر مطالبتون به روز میشه چرا؟(محمدی)
[5123***0936]
**********
درودخدا بر تو ای مدیریت گرامی آقای مقدسی و نویسندگان محترم خانوم سلیمانی و اقای محمدی خدا اجرتون بده چنین وبهایی در دنیای مجازی واقعا تاثیر گذار و دشمن شکن هست امیداوارم به هدفتون برسید (مرتضی ذالفقار)
[9857***0912]
**********
سلام . به نظر من وبلاگ سربداران از نظر مطالب خوبه گرافیگ هم بد نیست (موسوی)
[3695***0930]
**********
درود خدا بر شما . مطالب سربداران خوبه اما اگر به هاست تبدیل کنید و از وبلاگ بردارید و فقط روی مطالب ناب کار نکنید مثلا ویدیو اهنگ مداحی زیارت از این ها هم در وبتون قرار بدید اگر این کاروکنید هیچ فک نکنم در این دنیای مجازی چنین وبسایت وجود داشته باشه البته از روی مطالب شما میگم(حیدری)
[9189***0912]
**********
سلام علیکم . اللهم عجل لولیک الفرج .... بابا دمت گرم گل کاشته اید (حسینی)
[8659***0918]
**********
نویسندگان
پیوندها
لوگو دوستان
لوگو و بنر سربداران
سربداران313رادنبال کنید

شاخص هاى دیندارى درزمان غیبت امام زمان(عج)

چهارشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۲، ۰۲:۲۱ ب.ظ

بسیارى از بایدها و شاخصه اى بایسته اى که باور به دین را زندگى عصر انتظار مى نمایانند، در روایات اسلامى ، بیان شده است از این چشم انداز، به مطالعه پاره اى از آنها مى پردازیم :

 ۱٫ انتظار فرج

به انتظار زیستن و منتظرانه دین داشتن ، وظیفه اى است که شریعت اسلام ، از مؤ منان خواسته است . چشم داشتن به ظهور منجى و حاکمیت دوازدهمین امام ، از سلسله امامان معصوم (ع )، باور به تداوم امامت و عینیت رهبرى دینى ، در نهایت تاریخ زندگى است ، نهایتى دور، ولى در پیش ، بسا امروز، فردا یا فرداى دیگر.
عالمان دین ، بر پایه احادیث معصومین (ع ) انتظار فرج را شاخص بزرگ انسان دیندار در عصر غیبت دانسته اند و همواره دینداران را به داشتن و دانستن این مهم ، فرا خوانده اند:


پیامبر اسلام (ص ) مى فرماید:
(( افضل اعمال امتى انتظار الفرج من الله عزوجل )) (۱)
انتظار فرج داشتن برترین عمل امت من است .
امام صادق (ع ) مى فرماید:
(( الا اءخبرکم بما لا یقبل الله عزوجل من العباد عملا الا به ؟ فقلت بلى ، فقال :))
(( شهادة ان لا اله الا الله محمدا عبده و رسوله … و الانتظار للقائم (ع ).)) (۲)
خبر دهم شما را به چیزى که خداوند عمل بندگان را جز با آن نمى پذیرد؟
گفتم آرى .
امام فرمود: باور به خداى یکتا و بندگى و پیامبرى محمد… و چشم داشتن به ظهور قائم (ع ).
مفهوم انتظار:

 

 

 

انتظار، باورى است بارور به عمل ، که در زندگى انسان منتظر، در قالب کردارى خاص ، تجسم مى یابد. دست روى دست گذاردن و بى هیچ کنشى منتظرانه ، خود را منتظر دانستن ، تفسیرى وارونه و منافقانه از انتظار است .
انتظار، اعتقادى است در گرو عمل ، عمل کردن به آنچه که فرهنگ انتظار ایجاب مى کند.
انتظار، چشم داشتن به حاکمیتى است که در آن ، ناپاکان ، ظالمان ، متظاهران بى اعتقاد و معتقدان بى کردار، به شمشیر عدالت و دیانت سپرده مى شوند. دین ، از بدعتها و کجیها و نفاقها و نارواییهاى بشرى پیراسته مى گردد.
نادرستیها و ناراستیها کنار مى رود، کاخهاى به ظلم افراشته تاریخ ، سقوط مى کنند، زنجیرهاى جل و اسارت گسسته مى شوند، نابخردیها و ناحقیها، پایان مى یابند، دنیاى ناراستان به فرجام مى رسد.
شخص منتظر، خود ساخته اى است آماده پیوستن و در آمدن در صف نهضت و قیامى که نهمین سلاله حسین (ع )، آن را رهبرى مى کند و همه سنگرهاى ظلم و ستم و پلیدى و نفاق و ناپاکى و بدعت را فرو مى ریزد و حق و حق پرستى و درستى و راستى و عدالت را جایگزین آن مى کند.
انتظار مکتب آمادگى : آمادگى همیشگى ، جوهر اصلى انتظار است و وظیفه قطعى منتظران . انتظار قیام و ظهور مهدى (ع ) را داشتن ، آمادگى پیشین مى خواهد، از جمله : پیراسته و پاک زیستن ، صداقت در عقیده و عمل داشتن ، دارا بودن توان روحى براى جهاد و مبارزه در رکاب امام مهدى (ع ).
آنان که انتظار را به عنوان عقیده و باورى دینى در ذهن مى پرورند، و بازتاب عملى آن را در بر پایى مجالس دعا و جشن مى جویند، ولى با الفباى مبارزه و جهاد و باطل ستیزى نا آشنایند، در طول زندگى خود، کوچکترین صحنه برخورد با دشمنان دین تجربه نکرده اند و حتى از تصور آن نیز، بر خود مى لرزند، چگونه مى خواهند به صف مجاهدان در قیام توفنده و جهانى مهدى (ع ) در آیند و با بزرگ ترین و بیشترین دشمنان رویاروى شوند؟ آیا اینان ، تاریخى مکرر از پیروان موسى نخواهند بود که گاه نبرد گفتند:
(( فاءذهب اءنت و ربک فقاتلا انا هیهنا قاعدون .)) (۳)
پس تو و پروردگارت بروید و بجنگید که ما در این جا نشسته ایم .
پیوستن به جمع یاران مهدى (ع )، از منتظرانى ساخته است که روح جهاد و ستیز با باطل را، به روزگار غیبت ، تجربه کرده باشند. بسا این گروه ، بر این پندارند که قیام و انقلاب مهدى (ع )، به نیروى غیب و اعجاز است . مس وجودشان ، به یک نظر طلاى ناب مى شود؟ شجاع ، دلیر و شهادت خواه ! در حقیقت ، اینان چشم دوخته اند تا امام (ع ) ظهور کند، اوضاع مادى و معنوى را به یک نگاه به سامان آورد و آن گاه اینان ، به زندگى آرام و ایمن دست یابند.
ابو بصیر از امام صادق (ع ) مى پرسد:
(( جعلت فداک متى الفرج ؟ فقال : یا ابا بصیر و اءنت ممن یرید الدنیا؟ من عرف هذا الامر فقد فرج عنه لانتظاره .)) (۴)
فدایت شوم ، فرج کى خواهد بود؟
امام فرمود: اى ابو بصیر؟ تو هم از کسانى هستى که دنیا را طلب مى کنند! آن کس که قیام امام را بشناسد براى او، به جهت انتظارش فرج شده است .
چون امام (ع )، متوجه است که ابو بصیر، با توجه به زندگى غمبار شیعیان ، از فرج مى پرسد، به گونه اى پاسخ او را مى دهد که بفهمد، فرج به معناى چشم داشتن به رهایى از سختیها و رسیدن به کامیابیهاى زندگى نیست ، بلکه فرج ، در گرو شناخت حق و شناختن رهبر و امام حق و منتظر یارى رساندن به اوست . راوى مى گوید: به امام صادق (ع ) عرض کردم :
مردم مى گویند: مهدى که قیام کند، کارها خود بخود درست مى شود، و به اندازه یک حجامت خون نمى ریزد.
امام (ع ) فرمود:
(( کلا، والذى نفسه بیده ، لو استقامت لاءحد عفوا، لاءستقامت لرسول الله (ص ) حین اءدمیت رباعیته ، و شج فى وجهه ، کلا و الذى نفسه بیده ، حتى فسخ نحن و اءنتم العرق و العلق .)) (۵)
هرگز چنین نیست . به خداى جان آفرین سوگند، اگر قرار بود کار براى کسى خود به خود درست شود، براى پیامبر(ص ) درست مى شد، هنگامى که دندانش شکست و صورتش شکافت . هرگز چنین نیست که کار، خود به خود درست شود، به خداى جان آفرین سوگند، کار دست نخواهد شد تا این که ما و شما در عرق و خون غرق شویم .
بنابراین ، از زاویه خواهشها و آرزوها و خواسته هاى بشرى خویش ، قیام امام (ع ) را نگریستن و منتظر او بودن ، به هیچ روى با تعالیم اسلامى سازگارى ندارد. در احادیث ، کسى منتظر و یاور مهدى (ع ) دانسته شده که در زندگى منتظرانه خود، دوره آمادگى را گذرانده و به مرتبه ایثار جان و مال در راه خدا رسیده باشد. براى شرکت در استقرار عدل بزرگ و نجات بشر مظلوم و انسانیت محروم ، گامهاى خود را به ایمان و ایثار استوار سازد و آن گاه براى یارى کردن نهضتى که مى خواهد ریشه ظلم را در جهان بکند و عدل و قسط را به جاى آن بنشاند، بى صبرانه منتظر جهاد باشد.
امام صادق (ع ) مى فرماید:
(( لیعدن اءحدکم لخروج القائم و لو سهما، فاءن الله اذا علم ذلک من نیته رجوت لاءن ینسى فى عمره حتى یدرکه و یکون من اءعوانه و اءنصاره .)) (۶)
باید هر یک از شما براى خروج قائم اسلحه آماده کند. چون وقتى خداوند ببیند کسى به نیت یارى مهدى اسلحه تهیه کرده ، امید مى رود خداوند، عمر او را دراز کند، تا ظهور را درک کند و از یاوران مهدى باشد.
آماده بودن و سلاح تهیه کردن ، بیش از هر چیز، نیرو و روح سلحشورى و ستیز لازم دارد. منتظر مسلح ، وقتى مى تواند در صف جهاد گران قیام ، قرار گیرد، دست به سلاح ببرد و در رکاب امام حق ، نقش بیافریند که در صحنه نبرد، پیروزى یا شهادت در نظر او یکسان باشد. در صحنه شعله و خون ، عاشقانه خود را براى امام و آرمانهاى او بخواهد، نه امام را براى آرزوهاى خویش و این ، میسر نمى شود مگر آن که همواره روح حماسه و اقدام و سلحشورى و مقاومت و شهادت و ایثار را در خود بپروراند و هر آن آمادگى خود را براى چنین امرى بیازماید.
على (ع ) مى فرماید:
(( المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فى سبیل الله .)) (۷)
منتظر امر ما، بسان کسى است که در راه خدا به خون خود، غلتیده باشد.
این سخن ، انسان منتظر را فردى مهیا براى جهاد و شهادت معرفى مى کند و به او، این باور را مى دهد که سلوک منتظرانه ، مسؤ ولیتى است بسان جهاد، سخت و چه بسا همراه بذل جان ، از این روى ، منتظر باید خود را فدیه اى ببیند در راه اعتلاى دین ، بى هراس از شهادت و پذیراى هر گونه فداکارى و ایثار.
امام صادق (ع ) مى فرماید:
(( من مات منکم و هو منتظر لهذا الامر کمن هو مع القائم فى فسطاطه ، قال : ثم مکث هنیئة ثم قال : لا بل کمن قارع معه بسیفه ، ثم قال : لا و الله الا کم استشهد مع رسول الله )) . (۸)
هر کس به انتظار بزید و بمیرد، چون کسى است که قائم را یاورى کرده است .
پس از لحظه اى درنگ ، فرمود:
نه ، بلکه بسان کسى است که با آن حضرت شمشیر زند.
و سپس فرمود:
نه ، به خدا، به حتم ، همچون کسى است که در رکاب رسول خداشهید شده باشد.
بهاى کدام زندگى ، چون بهاى یاورى و شمشیر زدن در خدمت حضرت را مى تواند داشته باشد؟ چگونه زیستنى است که فرجامش بسان شهادت است ؟
بى شک ، زیستى که در نتیجه و اثر، با شهادت و جهاد یکسان باشد، زیستنى که آگاهى بخشد، شور و اشتیاق دینى بیافریند، ارزشها را بگسترد و در جهت تحقق هدفهاى مکتب ، باشد بله ، در عصر انتظار، بدین سان زیستن ، یاورى امام قائم است .
امام صادق (ع ) مى فرماید:
(( من عرف امامه ثم مات قبل اءن یقوم صاحب هذا الاءمر، کان بمنزلة من کان قاعدا فى عسکره .)) (۹)
هر کس امام خود را بشناسد و پیش از قیام او بمیرد، مانند کسى که در گروه سربازانش نشسته باشد.
انسان منتظر، باید به گونه اى بزید که اگر ظهور و قیام مهدى (ع ) را در حیات خویش درک نکند، باز در آن سهیم باشد و این در گرو آن است که از نظر فکر و عمل ، در صف حق جویان و باطل ستیزان روزگار خویش ‍ باشد و سلوک اجتماعى اش ، در جهت زمینه سازى و آمادگى هر چه بیشتر خود و جامعه ، براى پذیرش این قیام باشد.
چنین انسانى ، همواره جهادى بزرگ را فرا روى خود مى نگرد و آزمون پایدارى به دین و عقیده را که لازمه این جهاد است ، در سراسر دوران زندگى به اجرا مى آورد و پیوسته با آزمونهاى کوچک تر، میزان موفقیت و شایستگى خود را در آن آزمون بزرگ مى افزاید.
انتظار مکتب تعهد و تکلیف : نزد همگان ، جاودانگى شریعت و احکام آن ، اصلى بى تردید است و در تمامى عصرها، پیروى از دستورها و تعالیم دینى و پیاده کردن آنها در متن زندگى واجب است . بر پایه این اصل پذیرفته و مسلم ، دینداران ، براى همیشه به حضور در صحنه و به انجام همه تکلیفهاى فردى و اجتماعى وظیفه دارند. انجام تکلیفهاى دینى ، تعطیل بردار نیست .
آیا غیبت امام و چشم به ظهور او داشتن ، مى تواند مجوز برداشتن تکلیف در بخشى از احکام دینى باشد؟
در این صورت ، جاودانگى شریعت اسلام ، به عنوان یک دستگاه فکرى و حقوقى و ارزشى به هم پیوسته ، چگونه تفسیر خواهد شد؟
مثلا در روایتهاى بسیارى از گسترش ظلم و فساد و انحراف ، در عصر غیبت ، سخن رفته است که اکنون شاهد آن هستیم ، آیا انسان دیندار که در این روزگار مى زید، در برابر اینها رها و بى تکلیف است ؟ یا تکلیف مبارزه با ظلمها و فسادهاى فردى و اجتماعى و اصلاح جامعه و جهاد در راه دفاع از مکتب و امت ، همچنان باقى و جاوید است ؟
هیچ کدام از فقیهان و دین شناسان به رها شدن بخشى از احکام دین فتوا نداده اند، آن هم احکامى که نگهداشت دین به عمل کردن به آنها وابسته است . براى اجراى حکم امر به معروف و نهى از منکر، شرایطى از جمله : شناخت معروف و منکر و نتیجه بخش بودن آن ، بیان کرده اند، اما این به معناى برداشتن تکلیف نیست .
آیا مى توان گفت : در عصر غیبت به سبب حاضر نبودن امام (ع )، با وجود این همه ظلم و فساد، شرایط امر به معروف و نهى از منکر تحقق نمى یابد و یا هجومى صورت نمى گیرد؟ اگر چنین است ، پس چرا فقیهان در مباحث فقهى خود، در طول دوران غیبت ، براى این موضوع ، کتابى اختصاص داده و در چگونگى آن به تفصیل سخن گفته اند. آیا بیهوده بحث کرده اند؟!
جاى تاءسف است که شاهد باشیم گروهى نا آشنا به مسائل دین ، انتظار را به گونه اى تفسیر کنند که اصل جاودانگى تکلیف و تعهد دینى انسان دیندار در این بخش از دستور دینى نادیده انگاشته شود.
به راستى بسامان آوردن نابسامانیهاى دینى در اجتماع و دست یازیدن به حرکتهاى اصلاحى و احیاگرى در عصر انتظار، با فرهنگ انتظار ناسازگار است و زنده نگاهداشتن سنت دعوت دینى حرام و ناروا؟
امام سجاد(ع ) مى فرماید:
(( ان اهل زمان غیبة ، القائلین بامامته و المنتظرین لظهوره … الدعاة الى دین الله عزوجل سرا و جهرا.)) (۱۰)
معتقدان به مهدى (ع ) و منتظران ظهور او در عصر غیبت … در پنهان و آشکار مردمان را به دین خدا فرا مى خوانند.
همان گونه مى نگرید، امام (ع ) منتظران معتقد و راستین را در روزگار غیبت ، دعوت کنندگان به دین خدا معرفى مى کند. اگر انتظار را به معنى برداشته شدن تکلیفهاى اجتماعى و نبودن مسؤ ولیتهاى اصلاحى در جامعه بدانیم ، پس دعوت به دین در این سخن امام معصوم (ع ) چگونه تفسیر مى شود؟
آیا مبارزه با فسادهاى اجتماعى ، با ظلم و بى عدالتى و با حرکتهاى ضد انسانى و ضد دینى مستبدان و مستکبران ، که بقاى آنها، محور دین و باورهاى دینى را در پى دارد، دعوت به دین خدا نیست ؟
آیا تحقق و استقرار حاکمیت دین و احیاى نماز و حج و ولایت و امامت در جامعه و برقرارى عدالت اسلامى به قدر توان ، دعوت به دین نیست ؟ تلاش در راه اصلاح بنیادهاى مادى و معنوى اجتماع و برآوردن سلامت دیندارى ، دعوت به دین نیست ؟
پس ، انتظار، باورى نیست که با آن تعهد اجتماعى انسان منتظر نفى شود، یا سکوت و سازش با ستم بارگان و ظالمان توجیه گردد.
با چه تفسیرى از دین ، مى توان از دست رفتن عزت دینى و تحمل انواع ذلتها و مشاهده فسادها و ظلمها و هیچ نگفتن و انزوا گزیدن را، دیندارى دانست ؟
سرنوشت میلیونها انسان دیندار را در دست فاسدان و جنایت پیشگان و ظالمان دید و از میان رفتن ارکان و ارزشها و اصالتهاى دین و دینداران را، به دست این شیطان صفتان ، شاهد بود و در برابر، خود را دیندارى بى تکلیف دانست ؟ راستى امام زمان (ع ) از این دیندارى راضى است ؟ این گونه تفسیر از انتظار، با کدام اصل دینى سازگار است ؟
البته دست زدن به مبارزه و مقاومت منفى که در برخى روایتها(۱۱) به آن اشاره شده ، پذیرفته است ؛ زیرا در پاره اى شرایط زمانها، این موضعى است پسندیده و خرد ورزانه ، ولى باید مقتضاى زمانى و اجتماعى جامعه را شناخت و تاءثیر این موضوع را در موفقیت دعوت دینى ، ارزیابى کرد و سنجیده و هوشمندانه عمل کرد. پس به هر روى ، تکلیف و تعهد دینى باقى و جاوید است .

 

پی نوشت ها:

 

۱-((بحارالانوار))، ج ۵۲ / ۱۲۸٫
۲- ((الغیبة ))، نعمانى / ۲۰۰
۳- سوره ((مائدة ))، آیه ۲۴٫
۴- ((اصول کافى ))، کلینى ، ج ۱ / ۳۷۱، دارالتعارف ، بیروت .
۵- ((بحارالانوار))، ج ۵۲ / ۳۵۸٫
۶- ((همان مدرک )) ج ۳۶۶٫
۷- ((همان مدرک ))، / ۱۲۳٫
۸- ((مکیال المکارم ))، موسوى اصفهانى ، ترجمه : سید مهدى حایرى ، ج ۲ / ۲۱۰، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر.
۹- ((بحارالانوار))، ج ۵۲ / ۱۴۱٫
۱۰- کمال الدین ))، شیخ صدوق ، / ۳۲۰، مؤ سسة النشر الاسلامى ، قم .
۱۱- این روایتها در کتاب : ((موسوعة الامام المهدى ))، سید محمد صدر، ج ۲ / ۳۳۵ – ۳۶۰ به شرح بررسى و تفسیر شده است .

۹۲/۱۲/۲۸
کـــمیل

نظرات  (۱)

سلام بر شما؛
با مطلب جدید بروزیم.
منتظر نظر شما در مورد آن هستیم.
ممنون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی