اسلام :: سربداران 313

سربداران 313

سربداران 313
برخی از پیامک های شما:
سلام بر سربازان مجازی ایران.من تمام دوستامو با شما اشنا میکنم تا از مطالب مفیدتون بهره مند بشوند و بدونند ماهواره چطور فرهنگمونو میگیره تلاش شما برای آگاه سازی مردم ستودنیه .به امید جهانی شدن سربداران.(مهتاب)
[7975***0936]
**********
درود خدا برشما جوانان ارزش ی نویس . وبتون واقعا روی من تاثیر گذاشته خدا اجرتون بده که چشمای منو باز نمودید و به من کمک کردید (شاکری)
[2589***0912]
**********
باعرض سلام و خسته نباشید خدمت مدیریت محترم و نویسندگان ازرشی . و با ارزوی قبولی طاعات و عبادتون . الحق وبسایت مفیدی دارید و انشالله پیروز و سربلند باشید (نادعلیپور)
[4851***0930]
**********
سلام و عرض ادب خدمت مدیریت پایگاه فرهنگی مذهبی سربداران ، وبسایت بسیارعالی و اموزنده و دشمن شکن دارید فقط خیلی دیر مطالبتون به روز میشه چرا؟(محمدی)
[5123***0936]
**********
درودخدا بر تو ای مدیریت گرامی آقای مقدسی و نویسندگان محترم خانوم سلیمانی و اقای محمدی خدا اجرتون بده چنین وبهایی در دنیای مجازی واقعا تاثیر گذار و دشمن شکن هست امیداوارم به هدفتون برسید (مرتضی ذالفقار)
[9857***0912]
**********
سلام . به نظر من وبلاگ سربداران از نظر مطالب خوبه گرافیگ هم بد نیست (موسوی)
[3695***0930]
**********
درود خدا بر شما . مطالب سربداران خوبه اما اگر به هاست تبدیل کنید و از وبلاگ بردارید و فقط روی مطالب ناب کار نکنید مثلا ویدیو اهنگ مداحی زیارت از این ها هم در وبتون قرار بدید اگر این کاروکنید هیچ فک نکنم در این دنیای مجازی چنین وبسایت وجود داشته باشه البته از روی مطالب شما میگم(حیدری)
[9189***0912]
**********
سلام علیکم . اللهم عجل لولیک الفرج .... بابا دمت گرم گل کاشته اید (حسینی)
[8659***0918]
**********
نویسندگان
پیوندها
لوگو دوستان
لوگو و بنر سربداران
سربداران313رادنبال کنید

۳۱۱ مطلب با موضوع «گروه های دینی اصلی :: اسلام» ثبت شده است




میلاد امام مجتبی (ع) آمده است

 

او آمده تا نور به شب ها بخشد     روح شرف و عشق به دنیا بخشد

او آمده تا باور وایمان و صفا     همراه دو صد عاطفه برما بخشد

 

او آمده از صلح و محبت بی شک     جانی ز ولا برتن تنها بخشد

آن سید خوبان و بهشت آمده تا     برمهر و وفا ارزش و معنا بخشد

 

او آمده با نام حسن در حسنش     شوری به سرا پرده مولا بخشد

او رود زلالی ست که درفصل عطش     جود و کرم خویش به دریا بخشد

 

از لطف ، کریم اهل بیت عصمت     ما را زکرم خدا به فردا بخشد

میلاد امام مجتبی (ع) آمده است     شادی به حریم دل ما آمده است



تقدیم به ساحت مقدس امام عصر

آقا جان شما رو به کریم اهل بیت قسم

خودت برای ظهور دعا کن مولا

دعای ما گناهکارها اجابت نمیشه آقا

اللهم عجل لولیک الفرج
...........................................

 

۸ نظر ۰۲ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۴۶
کـــمیل

 کسی دیگر از آقای بروجردی در مقام نصیحت نقل می­کرد:

که در اطراف استان لرستان که سر گردنه ها اموال مردم را به غارت می­گرفتند، 

در حالی که اموال یک قافله را غارت کردند 

وقتی خواستند اموال دزدی را تقسیم کنند دیدند که یک بغچه­ای بسته است که داخل آن را باز کردند

 و ورقه­ای نوشته شده بود بسم الله الرحمن الرحیمرئیس رو به آنها کرد و گفت ما دزد مال هستیم

 دزد عقیده نیستیم اگر من این بغچه را از این می­گرفتم اعتقادش نسبت به این کلمه از بین می­رفت

 ما دزد مال هستیم دزد عقیده نیستیم.آقای بروجردی فرموده بودند:

 رئیس این دزدها روی کرد به متصدی مال­ها گفت: بروید اعلام کنید صاحب بغچه بیاید.

 رفتند اعلام کردند و صاحب بغچه راکه پیرزنی بود آوردند.

 و رئیس روی کرد به صاحب بغچه که این بسم الله الرحمن الرحیم را چرا نوشته ای؟ پیرزن گفت:

به ما گفته بودند که اگر بسم الله الرحمن الرحیم بنویسید مالتان حفظ می­شود اما حالا که نشد.

رئیس دزدان گفت: نه درست گفتند مال شما حفظ شد بردار بغچه را ببر همه به رئیس اعتراض کردند که ما در دل شب به 

چه سختی حمله می­کنیم تا چیزی گیر بیاوریم آنوقت تو به راحتی بذل و بخشش می­کنی؟


۱ نظر ۳۱ تیر ۹۲ ، ۲۳:۳۸
کـــمیل

اگر صادقانه و با محبتی قلبی و دلسوزانه انجام نشه ؛

اگر مودبانه  و  از راه درستش و از طریق اهلش انجام نشه ...

حتی اگر همه ی اینها باشه ولی با ظرافت خاص خودش انجام نشه،

درست برعکسش نتیجه میده و میشه :

نهی از معروف و امر به منکر ...

بقول بزرگی که میگفت : امر به معروف و نهی از منکر  اینقدر مهم و ظریفه که گاهی دو امام دست در دست هم میدن تا 

وضوی پیرمردی رو اصلاح کنند ...

رفعت و عظمت مقام حضرت موسی علیه السلام بر همه آشکاره ؛ ولی آیا  کسی هست که " داستان موسی و شبان " 

اش رو نشنیده باشه ...

۱ نظر ۳۱ تیر ۹۲ ، ۲۱:۲۶
کـــمیل
من خوب می‌دانم بدم اما دوباره آمدم

خاکیِ راه مشهدم پس سر به راهم یا رضا !


برگرفته از :   http://hazratemoslem.blogfa.com/
۰ نظر ۲۷ تیر ۹۲ ، ۱۳:۲۱
کـــمیل

مرحوم شیخ رجبعلی خیاط تحول معنوی خود را

چنین بازگو نموده است که:

در ایام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان،

دلباخته من شد

و سرانجام در خانه‌ای خلوت مرا به دام انداخت،

با خود گفتم:

 رجبعلی، خدا می‌تواند تو را خیلی امتحان کند،

بیا یک بار تو خدا را امتحان کن!

و از این حرام آماده و لذتبخش به خاطر خدا صرف نظر کن.

سپس به خداوند عرضه داشتم:

خدایا! من این گناه را برای تو ترک می‌کنم،

تو هم مرا برای خودت تربیت کن.

آنگاه دلیرانه، همچون حضرت یوسف (علیه السلام)

در برابر گناه مقاومت می‌کند

و از آلوده شدن دامن به گناه اجتناب می‌ورزد

و به سرعت از دام خطر می‌گریزد.

که این کف نفس و پرهیز از گناه، موجب بصیرت و بینایی او می‌گردد

و دیده ی برزخی او باز می‌شود

و آن چه را که دیگران نمی‌دیدند و نمی‌شنیدند، می‌بیند و می‌شنود.

به طوری که چون از خانه خود بیرون می‌آید،

بعضی از افراد را به ‌صورت واقعی خود می‌بیند

 و برخی اسرار برای او کشف می‌شود.

از جناب شیخ نقل شده‌است که فرمود:

روزی از چهار راه "مولوی"

و از مسیر خیابان "سیروس" به چهار راه "گلوبندک" رفتم و برگشتم،

فقط یک چهره آدم دیدم !!

۰ نظر ۲۵ تیر ۹۲ ، ۰۱:۰۷
کـــمیل

فقط خواستم

علمای شیعه رو با علمای وهابیت مقایسه کنم

واقعا تفاوت ندارن

تفاوت نورانیت را حس میکنید نه؟

۰ نظر ۲۵ تیر ۹۲ ، ۰۰:۵۸
کـــمیل

حجت الاسلام دانشمند : چند وقت پیش توی تهران، توی حسینیه ای منبر میرفتم، یه جوونی اومد نزدیک سی سالش. گفت حاج آقا من با شما کار دارم. گفتم بنویس، گفت نوشتنی نیست. گفتم ببین منو قبول داری؟ گفت آره. گفتم من چند ساله با جوونا کار میکنم، کسی که نتونه حرفشو بنویسه بعدشم نمیتونه بگه. یک و دو و سه و چهار کن و بنویس. گفت باشه.
فرداشب که اومدیم، یه نامه داد به ما، من بردم خونه، نامه را که خوندم دیدم این همونیه که من در به در دنبالش میگشتم. 
فرداشب اومد گفت که: چی شد؟
گفتم: من نوکرتونم، من میخوام با شما یه چند دقیقه صحبت کنم.
وعده کردیم و گفت که: منو چجوری میبینید شما؟
گفتم من نه رمالم نه جادوگرم چی بگم؟
گفت: نه ظاهری، گفتم بچه هیئتی
زد زیر گریه گفت: خاک تو سر من کنند، تو اگر بدونی من چه جنایاتی کردم، چه گناهایی کردم. 
فقط خوب خوبه ای که میتونم بگم از گناهایی که کردم اینه که مادرمو چند بار کتک زدم، پدرمو زدم، دیگه عرق و شراب و کارای دیگه شو، دیگه...
گفتم پس الآن اینجوری!!!!!

۲ نظر ۲۳ تیر ۹۲ ، ۲۳:۱۹
کـــمیل

رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود:

هو شهر اوله رحمة و اوسطه مغفرة و اخره عتق من النار. (بحار الانوار، ج 93، ص 342)

رمضان ماهى است که ابتدایش رحمت است و میانه‏ اش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم.

۰ نظر ۲۱ تیر ۹۲ ، ۱۷:۲۵
کـــمیل

با ابراهیم از ورزش صحبت می کردیم.میگفت: وقتی برای ورزش یا مسابقات کشتی می رفتم، همیشه با وضو بودم.همیشه هم قبل از مسابقات کشتی دو رکعت نماز میخواندم. پرسیدم: چه نمازی؟!
گفت: " دو رکعت نماز مستحبی. از خدا میخواستم یک وقت تو مسابقه حال کسی را نگیرم!"ابراهیم به هیچ وجه گرد گناه نمیچرخید. برای همین الگویی برای تمام دوستان بود.حتی جایی که حرف از گناه میشد سریع موضوع را عوض میکرد.
هروقت میدید بچه ها مشغول غیبت هستند مرتب میگفت صلوات بفرست! و یا به هر طریقی بحث را عوض میکرد. هیچگاه از کسی بد نمی گفت مگر به قصد اصلاح کردن. هیچ وقت لباس تنگ یا آستین کوتاه نمیپوشید. بارها خودش را به کارهای سخت مشغول میکرد.زمانی هم که علت آن را سوال میکردیم میگفت: برای نفس آدم، این کارها لازمه.
شهید جعفر لنگرودی تعریف میکرد: پس از اتمام هیت نشسته بودیم دور هم داشتیم با بچه ها حرف میزدیم. ابراهیم در اتاق دیگری تنهانشسته بود. توی حال خودش بود. وقتی بچه ها رفتند، آمدم پیش ابراهیم. هنوز متوجه حضور من نشده بود. با تعجب دیدم هر چند لحظه، سوزنی را به صورتش و به پشت پلک چشمش میزند. یکدفعه با تعجب گفتم: "چیکار میکنی داش ابرام؟!"تازه متوجه حضورمن شده بود. از جاپرید. از حال خودش خارج شد. بعد کمی مکث کرد و گفت:
"هیچی،هیچی.چیزی نیست!"

۰ نظر ۲۰ تیر ۹۲ ، ۲۱:۲۴
کـــمیل

کاش در این رمضان لایق دیدار شوم 

سحری با نظر لطف تو بیدار شوم 

کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان 

تا که همسفره تو لحظه افطار شوم



۰ نظر ۱۹ تیر ۹۲ ، ۰۰:۳۶
کـــمیل