اخلاص
پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۹:۲۴ ب.ظ
با ابراهیم از ورزش صحبت می کردیم.میگفت: وقتی برای ورزش یا مسابقات کشتی می رفتم، همیشه با وضو بودم.همیشه هم قبل از مسابقات کشتی دو رکعت نماز میخواندم. پرسیدم: چه نمازی؟!
گفت: " دو رکعت نماز مستحبی. از خدا میخواستم یک وقت تو مسابقه حال کسی را نگیرم!"ابراهیم به هیچ وجه گرد گناه نمیچرخید. برای همین الگویی برای تمام دوستان بود.حتی جایی که حرف از گناه میشد سریع موضوع را عوض میکرد.هروقت میدید بچه ها مشغول غیبت هستند مرتب میگفت صلوات بفرست! و یا به هر طریقی بحث را عوض میکرد. هیچگاه از کسی بد نمی گفت مگر به قصد اصلاح کردن. هیچ وقت لباس تنگ یا آستین کوتاه نمیپوشید. بارها خودش را به کارهای سخت مشغول میکرد.زمانی هم که علت آن را سوال میکردیم میگفت: برای نفس آدم، این کارها لازمه.شهید جعفر لنگرودی تعریف میکرد: پس از اتمام هیت نشسته بودیم دور هم داشتیم با بچه ها حرف میزدیم. ابراهیم در اتاق دیگری تنهانشسته بود. توی حال خودش بود. وقتی بچه ها رفتند، آمدم پیش ابراهیم. هنوز متوجه حضور من نشده بود. با تعجب دیدم هر چند لحظه، سوزنی را به صورتش و به پشت پلک چشمش میزند. یکدفعه با تعجب گفتم: "چیکار میکنی داش ابرام؟!"تازه متوجه حضورمن شده بود. از جاپرید. از حال خودش خارج شد. بعد کمی مکث کرد و گفت:"هیچی،هیچی.چیزی نیست!"گفتم:" به جون ابرام نمیشه. باید بگی برا چی سوزن میزدی تو صورتت!" مکثی کرد و خیلی آرام مانند آدم های که بغض کرده اند گفت:"سزای چشمی کهبه نامحرم بیفته همینه."آن زمان نمیفهمیدم ابراهیم چه میکند و این حرفش چه معنی دارد. ولی بعدها وقتی تاریخ زندگی بزرگان را میخواندم دیدم که آنها برایجلوگیری ازآلوده شدن به گناه خودشان را تنبیه میکردند.ازدیگر صفات برجسته شخصیت او دوری از نامحرم بود. اگر میخواست با زنی نامحرم، حتی از بستگانش صحبت کند به هیچ وجه سرش را بالا نمیگرفت. به قول دوستانش: "ابراهیم به زن نامحرم آلرژی داشت!" وچه زیبا گفت امام محمد باقر(ع):"از تیر های شیطان سخن گفتن با زنان نامحرم است."
برگرفته از :http://www.hazratemoslem.blogfa.com/
۹۲/۰۴/۲۰