الف: دلایل عقلی :
نفرت داشتن از کسی که به انسان ظلم وستم فراوان کرده است قاعده ی بشری و کاملا فطری است و نیاز به آوردن دلیل و برهان ندارد مثلا اگر شخصی به پدر یا مادر کسی را به قتل رسانده باشد و یا مالی را به ناحق از کسی ربوده باشید یاکسی را از حق مسلم خود محروم ساخته باشد حتی اگر نتواند علنی به مخالفت با وی بپردارید ، بی شک در درون او را سزاوار بدترین نا سزاها می داند پس دشنام دادن به عمرو ابوبکر لعنت الله علیه که سر منشا تمای ظلم ها وستم ها از ازل تا ابد هستند امری کاملا طبیعی و بدیهی است.
سب و دشنام دادن نشانه ی اوج انزجار و بیزاری و برائت است.
خداوند در قران می فرماید: << لایحب الله الجهر بالسو؛ من القول الا من ظلم>>
سوره نساء آیه 148
<< خداوند بانگ برداشتن به بد زبانی را دوست ندارد مگر کسی که بر او ستم رفته است>>
از این آیه برداشت می شود که سب وستم همیشه مذموم نیست و در مواردی جایز و حتی در مواردی لازم شمرده شده است که موارد آن را با رجوع به کتب معتبر از جمله مکاسب شیخ انصاری و یا مصباح الفقاهه ایت الله خویی می توان بر شمرد
برخی از موارد حواز سب:
1-سب کسانی کخ برای دین خدا و خدای بزرگ احترامی قائل نیستند.
2-سب کسانی که در دین بدعت می گذارند
3-درباره افرادی که سب و دشنام انان در واقع بیان واقعیت و خصائص وجودی انان است مثلا ستمگری که با بی رحمی مرتکب قتل شده را قاتل بگوییم . یا به شخص خیانت کار خائن گفته می شود یا شخصی که از راه نا مشروع به دنیا امده یابن الزانیه بگوییم و .....
برای انسان جویای حقیقت همین سه مورد کفایت می کند که دشنام بر عمر و ابابکرلعنت الله علیهما را زمزمه ی شب و روز خود قرار دهد