نشان ولایت و جریان خاتم بخشی
پنجشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۲، ۰۶:۲۲ ب.ظ
نشان ولایت و جریان خاتم بخشی

« ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند، همان کسانی که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع، زکات می دهند»1
روز
بیست و چهارم ذی الحجه در تاریخ اسلام، روزی بسیار مهم و سرنوشت ساز است؛
روزی است که بر اثر یک حادثه عظیم و دارای اهمیت، یکی از آیات الهی بر
پیامبر(ص) نازل شد. در اثر نزول همین آیه، پیامبر(ص) پرده از یک مساله
بسیار مهم برداشت و جریان خاتم بخشی علی (ع) را به اطلاع مردم رساند. آیه
ای که نازل شد، آیه ولایت بود و خبر مهم، اعلام ولایت و جانشینی امیر
مومنان بود، که پیامبر (ص) از سوی پروردگار، ازاین واقعیت خبر داد و پرده
برداشت.
1- خاتم بخشی امیر مؤمنان(ع)
« ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند، همان کسانی که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع، زکات می دهند»2
از
سدی، مجاهد، حسن، اعمش، عتبة بن ابی حکیم، غالب بن عبدالله، قیس بن
الربیع، عبایة بن الربعی، ابن عباس، ابوذر، عبیدالله بن عمر بن علی بن ابی
طالب، انس، عمار، عبدا... بن سلام و جابربن عبدا... انصاری چنین روایت کرده
اند که: روزی گدایی به مسجد پیامبر آمد و از مردم تقاضای کمک کرد، اما هر
چه درخواست کرد، کسی به او کمک نکرد. او که ازکمک مردم مایوس گشته بود، رو
به سوی آسمان کرد و اظهار داشت: خدایا من به مسجد پیامبرت آمدم و از مردم
تقاضای کمک کردم، اما کسی به من کمک نکرد. امیرمومنان(ع) با دست خود به او
اشاره نمود. او نیز به طرف علی(ع) رفته و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون
آورد و ازمسجد خارج شد . این جا بود که آیه ولایت توسط جبرئیل بر پیامبر(ص)
نازل شد. پیامبر(ص) برای پیدا کردن مصداق واقعی آیه شریفه، با جمعی از
یاران خود به مسجد آمد. آنها گدایی را دیدند که از در مسجد بیرون می آید.
حضرت
محمد(ص) به او فرمود: آیا کسی چیزی به تو داد. گدا گفت: آری. آن حضرت
پرسید: چه چیزی داد؟ فقیر گفت: این انگشتر را، آن حضرت فرمود: چه کسی این
را به تو داد؟ گدا گفت: آن که در حال نمازاست. و به امیر مومنان(ع) اشاره
کرد. آن حضرت فرمود: در چه حالتی بود؟ گدا گفت: در حال رکوع.
پیامبر
(ص) که می دید نشانه های آیه ، به خوبی بر علی بن ابی طالب(ع) انطباق پیدا
کرده است، بی درنگ تکبیر گفت و اهل مسجد به دنبال تکبیر پیامبر(ص)، تکبیر
گفتند. حسان بن ثابت(شاعر معروف زمان پیامبر) که شاهد گفتار و خوشحالی
پیامبر(ص) بود، بلافاصله این صحنه را در چند بیت به نظم در آورد. ترجمه
اشعار او چنین است: ای اباالحسن جان من و جان هر آن که دیر یا زود به هدایت
و ایمان روی می آورد، به فدای تو باد این تویی که در حال رکوع، زکات خود
را پرداختی. ای بهترین رکوع کننده جانها فدایت باد. خداوند در باره تو
بهترین نوع ولایت را نازل کرد و آن را در کتاب آسمانی ثبت گردانید.3
« ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند، همان کسانی که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع، زکات می دهند»
2- فخر و مباهات خدا به امیر مؤمنان(ع)
در
چند مورد، خدای متعال نزد فرشتگان به امیرمومنان(ع) مباهات می کند. «ابن
شهر آشوب» از کتاب ابوبکرشیرازی نقل کرده است: وقتی سائل انگشتر را از دست
علی (ع) بیرون آورد، برای آن حضرت دعا کرد و رفت. خداوند در برابر این
اخلاص و ارادتی که علی (ع) نسبت به خدای خویش ابراز کرد، نزد فرشتگان به آن
حضرت مباهات نمود و فرمود« فرشتگانم آیا به بنده ام نگاه نمی کنید که
چگونه بدنش در عبادتم و قلبش در اختیار من می باشد و در همان حال، برای
خشنودی من با مال خود انفاق می کند و صدقه می دهد؟ شما را شاهد می گیرم که
من از او و فرزندانش راضی هستم.»4
خاتم بخشی و پرسشها: اینک با طرح چند پرسش پیرامون همین ماجرا، به تبیین برخی ابهامها می پردازیم.
1) آیا آیه شریفه به فرد خاصی نظر دارد؟ آیا مراد از مومنین در آیه مبارکه، فرد خاصی است؟
فیض
کاشانی می نویسد: بنا بر اخبار بسیار زیادی که ازعامه و خاصه نقل شده، آیه
درباره علی(ع) نازل شده است. بنا بر نقل«مجمع البیان» همه مفسران بر این
باورند که آیه درباره حضرت علی(ع) نازل شده است.5
2) آیا فقط حضرت علی(ع) مصداق آیه است؟
فیض
می نویسد: بین امت اسلامی خلافی نیست که در آن روز، احدی در حال رکوع،
زکات پرداخت نکرده بود، جز یک نفر که همان علی بن ابی طالب(ع) است.
3) آیا اهل تسنن به خاتم بخشی اشاره کرده اند؟
گفته
شد که همه مفسران برآنند که علی(ع) انگشتر خود را در حال نماز به گدا داد.
ازگفته ابن شهر آشوب بر می آید که همه مفسران، اعم از شیعه و سنی، بدین
مساله اشاره کرده اند. چنانکه فرمود: ثعلبی، ماوردی، قشیری، قزوینی، رازی،
نیشابوری، فلکی و طبری در تفاسیر خود آن را ذکر کرده اند. همچنین ابن البیع
در کتاب«معرفة اصول الحدیث، سمعانی در «فضایل الصحاب»، سلمان بن احمد در
«معجم اوسط»، ابوبکر بیهقی در «مصنف»، نظری در «خصایص»6، و ده ها مفسر و محدث دیگر در کتابهای خود به آن اشاره کرده اند.7
4) انفاق امیرمؤمنان(ع) در چه حالی بود؟
تمام مفسران و راویان نیز اتفاق نظر دارند که این انفاق در وقتی صورت گرفت که علی(ع) در حال رکوع بود.8
5) این انفاق در چه نمازی صورت گرفت؟
برخی از ابوذر نقل کرده اند که جریان خاتم بخشیدن در نماز ظهر واقع شده بود.9
6) آیا در آن زمان، پیامبر در مسجد حضور داشت؟
امام
محمد باقر(ع) فرمود: گروهی از یهودیان، از جمله عبدا... بن سلام، اسیدبن
ثعلبه، بنیامین، و ابن صوریا مسلمان شدند و خدمت پیامبر آمدند و عرضه
داشتند: ای رسول خدا حضرت موسی، یوشع بن نون را وصی خود قرار داد. پس وصی و
جانشین شما کیست ؟ در این هنگام، این آیه نازل شد.
پیامبر فرمود: برخیزید. همه از جای برخاسته، به همراه پیامبر به مسجد رفتند
و سائلی را دیدند که از در مسجد در حال خارج شدن بود . پیامبر(ص) به وی
فرمود: ای سائل کسی چیزی به تو نداد؟ گفت: این انگشتر را به من داد. آن
حضرت فرمود: چه کسی این را به تو داد؟ گفت: آن مردی که در حال نمازاست . آن
حضرت فرمود: در چه حالتی بود؟ گفت: در حال رکوع. این جا بود که پیامبر
تکبیر گفت. مسلمانان حاضر در مسجد نیز با شنیدن تکبیر پیامبر، تکبیر گفتند.
در این هنگام، پیامبر(ص) فرمود: بدانید که پس از من، علی بن ابی طالب ولی
شماست. آنان نیز در پاسخ پیامبر (ص) گفتند: ما نیز خدا را به عنوان
پروردگار، اسلام را به عنوان دین، محمد(ص) را به پیامبری و علی را به ولایت
و جانشینی پیامبر قبول کردیم.10
از برخی روایات
چنین بر می آید که پیامبر(ص) زمان انفاق، در مسجد حضور داشت و درحال نماز
بود . سائل از این که درخواست کمک از مسلمانان کرده و کسی به او کمک نکرده
بود، رو به سوی آسمان برد و اظهار داشت : خدایا توشاهد باش که من در مسجد
پیامبر از مردم کمک خواستم، اما کسی چیزی به من نداد. علی(ع) که درحال رکوع
بود، به دست راست خود اشاره نمود و سائل نزد علی(ع) رفت و انگشتر را از
دستش بیرون آورد . همین که پیامبر از نماز فارغ شد، سر به سوی آسمان بالا
برد و فرمود:خدایا برادرم، موسی بن عمران از تو درخواستی کرد و گفت:«رب
اشرح لی صدری» دعایش را مستجاب کردی و به او فرمودی:«سنشد عضدک باخیک و
نجعل لکما سلطانا فلا یصلون الیکما»،11 به زودی بازوان تو را به
وسیله برادرت محکم و نیرومند می کنیم و برای شما سلطه و برتری قرار می
دهیم و به برکت آیات ما،بر شما دست نمی یابند. خدایا من پیامبر و برگزیده
توهستم. خدایا سینه مرا گشاده کن و کار مرا آسان گردان و وزیری را از
خاندانم برای من قرار ده که پشتم را به وسیله او محکم کنم و نیرومند گردم.
هنوز
دعای پیامبر تمام نشده بود که جبرئیل بر آن حضرت نازل گشت و گفت : یا محمد
بخوان. پیامبر فرمود: چه بخوانم؟ جبرئیل گفت: این آیه را بخوان:«انما
ولیکم ا... و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم
راکعون.»12
وقتی
سائل انگشتر را از دست علی (ع) بیرون آورد، برای آن حضرت دعا کرد و رفت.
خداوند در برابر این اخلاص و ارادتی که علی (ع) نسبت به خدای خویش ابراز
کرد، نزد فرشتگان به آن حضرت مباهات نمود و فرمود« فرشتگانم آیا به بنده ام
نگاه نمی کنید که چگونه بدنش در عبادتم و قلبش در اختیار من می باشد و در
همان حال، برای خشنودی من با مال خود انفاق می کند و صدقه می دهد؟ شما را
شاهد می گیرم که من از او و فرزندانش راضی هستم.»
7) آیا این گونه انفاق با حالات عرفانی علی (ع) منافات ندارد؟
حضرت
علی(ع) هنگام نماز، غرق در عبادت بود و هیچ توجهی به غیر از خدا نداشت.
تیری در جنگ صفین در پای حضرت علی(ع) فرو رفت به دستور امام حسن(ع) ، تیر
را در زمانی که حضرت در حال عبادت و خلوت با خدا بود، از پای وی بیرون
آوردند.13
در پاسخ به این پرسش باید گفت، اولا: نماز و
عبادت علی (ع) و هم انفاق و تصدق او برای خدا بود. چه مانعی دارد که علی(ع)
غرق نماز باشد و صدای سائل به گوشش برسد و برای رضای خدا، در وسط نماز
انفاق کند. علاوه بر آن، خداوند مقدر کرده بود که چنین اتفاقی رخ دهد، تا
آیه ولایت نازل شود و جانشینی حضرت علی(ع) به خلافت، به گوش همه مردم برسد.
ثانیا: حالات عرفانی معصومین(ع) با هم فرق می کند. آنها در نماز همیشه
یکسان نبوده اند، گاهی چنان غرق در عبادت بودند که اصلا توجهی به این عالم
نداشتند، همانند برخی حالات امیرمومنان (ع) و امام سجاد(ع) و گاهی هم با
حفظ حضور قلب، به عالم ماده نیز توجه داشته اند. روزی پیامبر(ص) نماز جماعت
را زودتر از سایر روزها به پایان رساند. برخی علت این کار را جویا شدند.
آن حضرت فرمود: آیا گریه کودک را نشنیدید؟ من نماز را زودتر از روزهای دیگر
به پایان رساندم تا (مادر) بچه اش را ساکت کند.14
8) واکنش یاران در برابر جانشینی علی(ع)
واکنش
یاران پیامبر اسلام (ص) در برابر جانشینی حضرت علی(ع) متفاوت بود. برخی از
اصحاب پیامبر(ص) اظهار خوشحالی کردند و رضایت کامل خود را از این جانشینی
اعلام داشتند.
9) آیا خاتم بخشی حضرت علی(ع) فعل کثیر- که مبطل نماز است- نیست؟
اولا، این مقدار از حرکات(اشاره با دست و نشان دادن انگشتر به سائل) را کسی «فعل کثیر» نمی گوید، تا جزو مبطلات نماز شمرده شود.
ثانیا،
فقیهان برای عدم بطلان فعل قلیل در حال نماز، به خاتم بخشی علی(ع) در نماز
استناد جسته و گفته اند؟ «فعل قلیل در نماز مبطل نیست، به دلیل کاری که
علی(ع) انجام داد.» همچنین با استناد به آن گفته اند:«پرداخت زکات در حال
نماز، جایز است.»15
ثالثا: خداوند
به عنوان تقدیر و ارج نهادن به کار ارزشمند بنده صالح خود، او را راکع و
نمازگزار خطاب کرده است. چگونه خداوند به کسی که نمازش باطل است، راکع خطاب
می کند و از او تشکر می نماید؟
محمد جواد مروجی طبسی
تنظیم: شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان
پی نوشتها:
۱- سوره مائده، آیه ۵۵.
۲-
مجمع البیان،ج ۳، ص ۳۲۵ و تفسیر المیزان، ج ۶، ص ۲۳. مرحوم شیخ عباس قمی
در سفینة البحار،ج۱ ص۳۷۸، اشعار دیگری از حسان در این باره نقل کرده است.
۳- مناقب ابن شهر آشوب، ج۳ ، ص۴.
۴۵- تفسیر صافی،ج۱،ص ۴۵۱.
۶- مناقب ابن شهر آشوب،ج۳،ص۳.
۷- تفسیر المیزان،ج۶،ص ۲۵.
۸-سوره مائده،آیه ۵۵.
۹- مناقب ابن شهر آشوب،ج۳،ص۴.
۱۰- تفسیر نورالثقلین،ج۱،ص ۶۴۷ والدرالثمین،ص ۱۷.
۱۱- سوره طه،آیه۲۵.
۱۲- سوره قصص،آیه ۳۵.
۱۳- سوره مائه،آیه۵۵.
۱۴- منتهی الامال،ج۱،ص۱۵۰.
۱۵- بحارالانوار،ج۸۸،ص ۹۳.
۱۶- مجمع البیان،ج۳،ص ۳۲۷- به نقل از کوثر شماره۴۸
----------------------------------------------------------------
حضرت علی چگونه در حال رکوع خاتم بخشی کرد؟ پاسخ به شبهه ای در این مورد
فرهنگ > دین و اندیشه - در برخی
کتب دینی، روز بیست و چهارم ذیالحجه، روز مباهله و نیز روز خاتمبخشی
امیرالمومنین، ذکر شده است، داستان خاتم بخشی حضرت علی در حال رکوع و پاسخ
به شبهه ای در این زمینه را در ادامه می خوانید.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی در اعمال روز بیست و چهارم ماه ذی الحجه،
ضمن بیان جریان مباهله می فرماید: در این روز نیز حضرت امیر المومنین در
حال رکوع، انگشتری خود را به سائل داد و آیه «انما ولیکم الله» در شأنش
نازل شد و «سید بن طاووس» نیز در کتاب اقبال در رویدادی روز بیست و چهارم
ذی الحجه، این جریان را نقل کرده است.
در مورد کیفیت جریان حادثه، گرچه
روایات گوناگونی نقل شده است ولی یکی از آن روایات را که مورد پذیرش
دانشمندان اهل سنت نیز هست، عرضه می داریم.
عبایه بن ربعی می گوید: در
آن بین که «عبدالله بن عباس» در کنار چاه زمزم نشسته و احادیثی را از زبان
رسول خدا نقل می کرد و دائما می گفت: رسول خدا فرمود، رسول خدا فرمود، مردی
عمامه بر سر، از راه رسیده، رشته سخن را به دست گرفت. دیگر ابن عباس (با
مشاهده آن مرد) به سخن خود ادامه نداد و آن مرد به جای او می گفت: ترا به
خدا بگو ببینم کیستی؟ آن مرد عمامه از سر برداشت و گفت: ای مردم هر کس مرا
شناخت، شناخته و هرکس نشناخت (بداند) من «جندب» فرزند «جناده» بدری، ابوذر
غفاری هستم. شنیدم از رسول خدا با این دو گوش خود، و اگر دروغ بگویم ناشنوا
گردم. و دیدم با این دو چشم خود و اگر دروغ بگویم، نابینا گردم، شنیدم از
رسول خدا که می فرمود:
«علی قائد البرره و قاتل الکفره منصور من نصره و
مخذول من خذله» «علی پیشوای خوبان و کشنده کافران است. هرکس او را یاری کند
نصرت یافته و هرکس از یاری او دست بردارد گرفتار خذلان است.»
توجه
کنید! من خودم، در یکی از روزها، نماز ظهر را با رسول خدا به جای آوردم.
ناگهان مستمندی بپا خاسته و کمک خواست و کسی او را کمک نکرد. مرد سائل دستش
را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا تو شاهد باش، من در مسجد رسول تو از
مردم یاری خواستم و کسی به من چیزی نداد. علی(ع) در حال رکوع بود، اشاره
کرد به مرد سائل با انگشت کوچک دست راستش که معمولا انگشترش را در آن قرار
می داد، مرد سائل آمد و انگشتری را از انگشت او درآورد. این جریان در برابر
دید رسول خدا بود. پیامبر (چون چنین دید) سر به سوی آسمان بلند کرده و
عرضه داشت: بار خدایا برادرم موسی از تو خواست و گفت: «پروردگارا به من شرح
صدر (سینه گسترده و حوصله زیاد) عنایت کن، و کارم را آسان ساز و گرهی که
بر زبانم افتاده بگشا تا سخنم را بفهمند و از خانوادهام وزیر(و همکاری)
برایم قرار ده، برادرم هارون را، مرا بدان نیرومند ساز و او را در کار من
شریک نما»، موسی از تو چنین خواست و تو (در پاسخ او) گفتی (سنشدّ عضدک
باخیک) به همین زودی بازویت را به قدرت برادرت نیرومند کنم.
ابوذر گفت:
به خدا سوگند هنوز سخن رسول خدا تمام نشده بود که جبرئیل از پیشگاه خداوند
فرود آمد و گفت: ای محمد! گوارا باد آنچه را که خداوند در مورد برادرت به
تو عنایت کرده، فرمود چیست آن؟ عرضه داشت: خداوند امت تو را فرمان داد به
پذیرش ولایت او تا روز قیامت و این آیه را نازل کرد:
«انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلوه ویؤتون الزکوه و هم راکعون» (سوره مائده، آیه 55)
پاسخ به شبهه ای درباره این واقعهفخر
رازی و بعضی دیگر از افراد متعصب گفته اند که: حضرت علی(ع) با آن توجه
خاصی که در حال نماز داشت و غرق در مناجات پروردگار بود، تا آن جا که معروف
است پیکان تیر را از پایش بیرون آوردند و توجه پیدا نکرد، چگونه ممکن است
صدای سائلی را شنیده و به آن توجه پیدا کند؟
پاسخ: آن ها که این ایراد
را داشته اند از این نکته غفلت دارند که شنیدن صدای سائل و به کمک او
پرداختن توجه به خویشتن نیست بلکه عین توجه به خداست. حضرت علی در حال نماز
از خود بیگانه بود، نه از خدا و می دانیم که بیگانگی از خلق خدا، بیگانگی
از خداست و به تعبیر روشنتر، پرداختن زکات در نماز، انجام عبادت در ضمن
عبادت است نه انجام یک عمل معمولی و مباح در ضمن عبادت. به تعبیر دیگر آنچه
با روح عبادت سازگار نیست، توجه به مسایل مادی و شخصی است و اما توجه به
آن چه در مسیر رضای خداست، کاملا با روح عبادت سازگار است و آن را تاکید می
کند. ذکر این نکته نیز لازم است که معنی غرق شدن در توجه به خدا این نیست
که انسان، بی اختیار شود و احساس خود را از دست بدهد بلکه با اراده خویش،
توجه خود را از آن چه در راه خدا و برای خدا نیست بر می گیرد.
جالب این
که فخر رازی کار تعصب را به جایی رسانیده که اشاره حضرت علی را به سائل،
برای این که بیاید و خودش انگشتر را از انگشت حضرت بیرون کند مصداق فعل
کثیر که منافات با نماز دارد دانسته است. در حالی که در نماز کارهایی جایز
است انسان انجام بدهد که به مراتب از این اشاره بیشتر است و در عین حال،
ضرری برای نماز ندارد تا آن جا که کشتن حشراتی مانند مار و عقرب و یا
برداشتن و گذاشتن کودک یا حتی شیردادن بچه شیرخواره را جز فعل کثیر ندانسته
اند، چگونه یک اشاره، جزء فعل کثیر می شود ولی هنگامی که دانشمندی گرفتار
طوفان تعصب می شود این گونه اشتباهات برای او جای تعجب نیست.
علاوه بر
آن چه ملاحظه فرمودید، آن نمازی که در آن حضرت علی، انگشتر به فقیر دادند
نماز مستحبی بوده است زیرا بدون تردید با اهمیتی که برای نماز جماعت آن هم
پشت سر پیامبر قائل بودند هیچ گاه نماز واجب خود را به صورت فُرادی و تنها
نمی خواندند و در نمازهای مستحبی گفته اند استقبال و استقرار شرط نیست یعنی
کسی که می خواهد نماز مستحبی به جا آورد لازم نیست حتما رو به قبله باشد و
همچنین لازم نیست در یک محل به طور کامل، استقرار داشته باشد بلکه می
تواند در حال راه رفتن نماز بگزارد و برای رکوع و سجود هم با اشاره به طرف
پایین، رکوع و سجود انجام دهد. به این ترتیب در نماز مستحبی توجه به غیر
نماز آن هم کاری که مثل نماز عبادت است نه تنها با روح تعبد و بندگی حضرت
علی منافات ندارد بلکه خود این عمل باعث شدت روح بندگی و همچنین نتیجه تعبد
کامل است.
نکته دیگری که توجه به آن لازم است این است که ما وقتی آن
بزرگان را با خودمان مقایسه می کنیم در این گونه موارد چنین ایرادهایی از
کار آن ها می گیریم ولی اگر توجه داشته باشیم که آن پیشکسوتان در عبادت و
بندگی خدا آن چنان غرق هستند که نمی توانند در یک لحظه چند عبادت را انجام
دهند بدون آن که هیچ گونه غفلت از خدا و بندگی خدا در آنان راه یابد و تصور
چنین مقام و موقعیتی برای ما که با آنان فاصله زیادی داریم مشکل به نظر می
رسد.
پی نوشت:برگی زرین از فضائل امیرالمومنین، حجت الاسلام والمسلمین علی تهرانی، انتشارات جمهوری
/30462
۹۲/۰۸/۰۹